بی قرار

الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ

بی قرار

الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ

نوروز نامه....

سلام به همه ی دوستان خوبی که لطف میکنن و مطالب این وبلاگو میخونن 

این ایام عیدی همه فکر دید و بازدیدن و فرصت برای نوشتن کم..... 

تصمیم گرفتم فضای وبلاگ رو از این حالت انتقادی به سمت شاد ببرم اما نمیتونم تو این پست  

چیزی نگم.... 

نمیدونم کسانی که این وبلاگو میخونن چه جور دغدغه ای دارن و چه جور خانواده ای. 

اما من جزو اون دسته ای هستم که دغدغه ی مذهبی زیادی دارم.... 

تو این بازدید هایی که خونه ی اقوام میرم بعضی چیزا خیلی حالمو میگیره. 

مثلا دیشب که رفته بودیم مهمونی قبل و بعد از شام صاحبخونه که دید ما حوصلمون سر میره 

تصمیم گرفت مارو سرگرم کنه از نوع خوبش.... 

انواع و اقسام پاسور رو جلوی ما گذاشت.... بعدشم رفته بود بالای منبر که الان مکه رفتن به عنوان یه سفر خوبه. حتی اگه خونه خدا باشه..... 

بهم حالت تهوع دست میداد با این کاراشون... 

البته انصافا تو مهمون نوازی و محبت و اخلاق و ... واقعا کم نذاشتن... 

آدم نمیدونه بالاخره با این آدما باید رفت و آمد کنه یا نه؟... 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

 

دلم نمیاد این وبلاگ به نام حضرت ابا عبدا.... مزین نشه... 

صلی الله علیک یا ابا عبدلله.... 

این روزا حسینیه ها تعطیلن و مردم همه شادو خرم به بازدید همدیگه میرن... 

دلم خیلی گرفته.... کمتر کسی به فکر امام زمانشه(عج) که هنوز هم صبح و شام برای جد مظلومش گریه میکنه....  

آقا جان شرمنده که کربلا نبودیم جد مظلومتو یاری کنیم اما آرزوی اینو داریم که دررکاب شما 

انتقام جدتون بگیریم انشاا.... 

 

پ.ن: دارم یه کتابی راجع به حضرت زهرا(س) میخونم. انشاا... از پست بعدی بیشتر به ایشون میپردازم تا انشاا... دلهامون برای ایم فاطمیه آماده بشه 

 

یا علی

نظرات 3 + ارسال نظر
بنت الهدی جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 21:17

سلام
من در وبلاگ ۳۰۱۰۴۰نظرات شما رو خوندم!
حرفهای من با حرفهای شما تناقضی نداره و همچنین حرفهای شما با حرفهای من!
ما داریم یه چیز میگیم ولی دو دید متفاوت و طرز گفتن متفاوت!
اتفاقا خیلی از اون بحث طی کردن مسیر بین فکر و قلب خوشم اومده و مشتاقم اطلاعاتتنو در اختیارم بزارین!
ممنونم.

سلام
ببخشید دیر شد ولی انشاا... به زودی جواب میدم

کربلایی سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:34 http://hivand.blogfa.com

سلام وارادت
.
بیقرار عزیز با تشکراز اظهار لطف و محبتتون نسبت به حقیر باید عرض کنم با افتخار در جمع یاران همدل بصائر جای گرفتید (لینک شدید ) .
.
انشالله که بیشتر و بهتر از نظرات و اندیشه های شما بهره ببریم
.
( کربلائی ... استان گلستان / گرگان )

امین چهارشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 21:13

سلام بی قرار!
من لینکتونو از ۳۰۱۰۴۰ پیدا کردم و گفتم یه سری بزنم.
خوشحالم که توی این دوره آخر الزمان (شما شک دارین آخرالزمان نباشه؟) جوونای ما این دغدغه‌ها رو دارن.
راستی چند روزه که همین جمله‌ای که نوشتین (یعنی اینکه امام زمان (عج) هنوز هر صبح و شام برای جد مظلومشون گریه می‌کنن) فکر منو مشغول کرده.
اینکه آیا این گریه‌ها برای مصیبت‌های ظاهری اون فاجعه عظیم بوده؟
مگه غیر از اینه که الآن امام زمان (عج) هر وقت بخوان می‌تونن اباعبدالله را ملاقات کنن؟
شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی در جایی که صحبت از فلسفه عزاداری می‌کنن به نکته جالبی اشاره می‌کنن
ایشون می‌گن بعضی‌ها می‌گن ما برای تسلای دل حضرت زهرا (ع) داریم گریه می‌کنیم. بعد اشاره می کنن که این چه حرف مزخرفی هست در حالی که این دو بزرگوار در آن دنیا در کنار هم هستند!!!
این بحثی هم که مطرح کردم هم فکر می‌کنم به همین برمی‌گرده
اینکه علت این همه گریه امام زمان (عج) بلایی هست که ما سر میراث امام حسین (ع) آوردیم.بیشتر توضیح نمی‌دم چون می دونم منظورمو کامل متوجه شدید.
اگه نظری در این رابطه دارین خوشحال می‌شم بشنوم.
من تو خط وبلاگ نیستم ولی می‌تونید با آدرس میل من مکاتبه کنید:
aminnajibi@gmail.com
ببخشید سرتونو درد آوردم!
یا حق

سلام
ببخشید دیر شد ولی انشاا... به زودی جواب میدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد